Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مهر»
2024-04-30@01:03:07 GMT

روایت یاد یار و دیار برای نوجوانان؛ کنار قدم‌های جابر

تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۸۳۰۲۱

روایت یاد یار و دیار برای نوجوانان؛ کنار قدم‌های جابر

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: کتاب «یاد یار و دیار؛ تا کربلا همراه با جابربن‌عبدالله» نوشته حمید گروگان یکی از آثار کودک و نوجوان ادبیات عاشورایی است که توسط نوشین صفاخو تصویرگری شده و اولین نوبت چاپش سال ۱۳۹۲ توسط دفتر فرهنگ نشر اسلامی منتشر شد و سال ۹۶ هم به چاپ پنجم رسید.

داستان این‌کتاب مصور درباره زیارت اربعین است که برای اولین‌بار توسط جابر بن عبدالله انصاری انجام شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

جابر یار رسول خدا (ص) و فردی است که عمر طولانی پیدا کرد تا امام پنجم شیعیان را ملاقات کند. او موفق نشد در کربلا حضور پیدا کرده و همراه امام حسین (ع) به شهادت برسد. اما تبدیل به اولین زائری شد که در اربعین شهدای عاشورا خود را به کربلا رساند و با رسیدن به حضور امام سجاد (ع)، این‌شهیدان را زیارت کرد.

کتابی که حمید گروگان درباره جابر و زیارت اربعین نوشته، دربرگیرنده روایت خاطرات تلخ و شیرین زمان حیات پیامبر (ص)، حضرت زهرا (س)، امام علی (ع)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) است.

عنوان کتاب نیز ناظر بر این ابیات حافظ شیرازی است: «به یاد یار و دریار آنچنان بگریم زار / که از جهان ره و رسم سفر براندازم / من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب / مُهَیمنا به رفیقان خود رسان بازم»

در ادامه ۳ برش از این‌کتاب را می‌خوانیم:

***

عطیه می‌ایستد و غلام دست بر شانه جابر می‌نهد:

- اینک این فرات و اینک این آب!

جابر است و یک دشت آه. جابر است و یک کوه، غصه جانکاه.

جابر هر دو زانو می‌خماند و دو کف دست و صورت بر خاک می‌نهد. دل یک‌سویه می‌کند. بی‌اشک، مویه می‌کند. گاه کمر راست می‌کند و می‌نشیند و صورت می‌چرخاند و باز بر خاک می‌افتد.

عطیه به تحیّر است و غلام به تحسر. عطیه در کنار جابر می‌نشیند و شانه‌های نحیف او را به لطف می‌نوازد:

- … تا قبر حسین (ع) راهی نمانده است!

جابر، به خویش می‌آید و آرام برمی‌خیزد. به دستی، دست عطیه و به دستی، دست غلام را می‌گیرد و رو به سوی فرات می‌گرداند:

- … به آن سو ببر مرا عطیه!

- چه در سر داری جابر؟

- می‌خواهم به زیارت حبیبم حسین (ع) بروم!

- ولی قبر حسین (ع) نه از آن سوست!

جابر، سر تکان می‌دهد. باز به سوی فرات، چهره می‌گرداند و بغض می‌کند و لب ور می‌چیند:

- … می‌خواهم قبل از آنکه زائر آن خاک باشم، تن به آب بزنم، غسل زیارت کنم و پاک باشم!

عطیه اطاعت می‌کند. دست در دست جابر، تا نزدیکی شریعه‌ای پیش می‌رود و چند گام مانده به نیزار، می‌ایستد و خورجین جابر را بر زمین می‌گذارد:

- این تو و این فرات!

***

القصه، آن روز بوی خوشی که فضای حجره‌ای ام سلمه را پر کرده بود، روح و جانت را نواخت. رسول خدا، مثل همیشه برخاست و به استقبالت آمد. سلامت را پاسخ داد و دستت را گرفت و بویید و بوسید! پدر عبا بر دوش انداخته بود و چهره‌اش در میان گیسوان سیاه فروهشته از دو سو، چنان ماه تمام شب بدر، می‌درخشید.

پدر، نشست و تو را در کنار خود، جا داد. محو جمالت شد و حال پرسید و جواب شنید. از عرقی که بر پیشانی بلندش نشسته بود، به خدا پناه بردی و چشم به زیر انداختی و به ادب، سکوت کردی تا پدر، لب باز کند و سخن آغاز کند.

رسول خدا (ص)، سراغ علی (ع) را گرفت و از حال حسن (ع) و حسین (ع) جویا شد. این پرسش، حال و هوای دیگری داشت. مثل همیشه نبود که فقط حالشان را بپرسد و از سلامتی‌شان مطمئن شود و دعایشان بگوید. می‌خواست ببیندشان! به درخواست پدر، رفتی و پس از چندی با علی (ع) و پسرانت برگشتی. همه اجازه خواستید و نیم حلقه، رو به روی رسول خدا (ص) نشستید.

راستی که چه مجلسی شد! چه منور شد کاشانه! یک شمع بود و دو گل و دو پروانه!

جز ام سلمه که در گوشه‌ای به نماز بود و در قنوت راز و نیاز، کس دیگری نبود، الا خدا و شمس نبوت و شما چهار قمر!

پس از چندی، پیامبر، آرام و مهربان، عبایش را از دو طرف باز کرد و آن را بر سرتان کشید و به دست راست به بالا اشاره کرد و فرمود: «اللهم هولا اهل بیتی و خاصتی. اللهم اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا. خدایا اینان اهل بیت و خواص منند، خدایا هرگونه پلیدی را از آنان دور کن آن‌گونه که باید؛ و پاکشان گردان آن‌گونه که شاید.»

***

سه روز از اربعین گذشته است. صبح روز آخر است، وقت خداحافظی جابر است. اهل بیت را یک‌یک وداع می‌گوید و آنگاه که سر بر سینه و شانه سجاد (ع) می‌نهد، بوی بهشت به مشامش می‌رسد و مست می‌شود. مدهوشی را می‌ماند که از دم عیسی (ع) جان می‌گیرد و هست می‌شود.

- بدرود یابن رسول‌الله!

- بدرود جابر! برو خدا یارت… دست حق نگهدارت!

جابر، که محزون برمی‌گردد و آرام، گام پشت گام می‌نهد، صدای عطیه و غلامش را می‌شنود که می‌گریند و امام را بدرود می‌گویند.

حریر خاطره‌ای شیرین، دل و جان جابر را همچنان نوازش می‌دهد که روزی رسول خدا (ص) به او مژده داده بود که فرزندی از نسل حسین مرا خواهی دید. و جابر با خود می‌اندیشد: «از نسل حسین (ع)، همین علی‌بن‌الحسین (ع) باقی مانده است! کاش همه‌جا را می‌کاویدم و فرزندش را می‌یافتم. کاش سراغش را از امام می‌گرفتم و می‌گفتم: کو آن فرزند روشن ضمیرت؟ کجاست آن بدر منیرت؟»

عطیه می‌پرسد: «در چه حالی زائر؟»

غلام می‌پرسد: «در چه فکری، مولای من، جابر؟»

جابر می‌گوید: «در این فکرم که باز، کی به کربلا می آیم؟ نمی‌دانم باز، کی سر بر این آستان می‌سایم؟ نمی‌دانم کی محمدبن‌علی (ع) را می‌یابم؟»

و رو به عطیه می‌گوید: «گمان ندارم بعد از این سفر، بار دیگر در کوفه، تو را ببینم. و اما ای عطیه! خاندان محمد (ص) را دوست بدار که سزاوار دوستی‌اند، و با دشمنان‌شان دشمن باش که سزاوار دشمنی‌اند…»

جابر، لحظه‌ای می‌ایستد؛ آهی می‌کشد و زیر لب می‌گوید: «چند روزی در کوفه می‌مانم و بعد، راهی مدینه می‌شوم. دلم گواهی می‌دهد دیدارم با محمدبن‌علی (ع) در مدینه است.»

خورشید، تازه از مشرق نینوا، سر برآورده و با نگاه خمارش، همه دشت را می‌کاود.

رو سوی مدینه، کاروان حضرت سجاد (ع) است با جمعی از دختران و زنان سیاهپوش؛ و رو به کوفه، جابر است که همراه عطیه و غلام، آرام راه می‌سپرند و جز صدای پایشان بر رمل و ریگ بیابان صدایی نیست.

کد خبر 5586171 صادق وفایی

منبع: مهر

کلیدواژه: حمید گروگان دفتر نشر فرهنگ اسلامی امام حسین ع اربعین حسینی کنار قدم های جابر روایت محرم محرم 1401 ادبیات کودک و نوجوان عاشورا معرفی کتاب اربعین 1401 تازه های نشر موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران اربعین حسینی محمد مهدی اسماعیلی غلامعلی حدادعادل کنار قدم های جابر انقلاب اسلامی ایران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روسیه سازمان اسناد و کتابخانه ملی سازمان تبلیغات اسلامی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران رسول خدا

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۸۳۰۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نامه دانشجویان دیار حافظ و سعدی به دانشجویان آمریکایی و اروپایی

به گزارش حوزه استان ها خبرگزاری تقریب، در این نامه آمده است:

به دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا و اروپا

بسم الله الرحمن الرحیم

اصرار و استقامت شما در حمایت از مردم مظلوم فلسطین و مخالفت با نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت در این کشور باعث شد تا برخود لازم بدانیم مطالبی را در این نامه به جهت حمایت و همراهی با شما، به عنوان صاحبان آینده، در میان بگذاریم.

روحیه نخبگانی و حریت جریان دانشجویی موجب گسترش و پیشرفت آرمان‌های انسانی در هر جامعه‌ای می‌شود. متاسفانه سیاست‌های مادی‌گرایانه و مستکبرانه برخی دولت‌ها باعث می‌شود هدف، وسیله را توجیه کند و حتی به بهای زیر پا گذاشتن شرافت و کرامت انسانی اهداف خود را دنبال کنند؛ نمونه آن مسئله فلسطین است که علی‌رغم وقوع نسل‌کشی در دهه‌های اخیر، از هر گونه حمایت اقتصادی  ـ تسلیحاتی دریغ نکرده‌اند. لذا جریان دانشجویی می‌تواند با آگاهی‌بخشی در بین عموم مردم و کنشگری اجتماعی، حاکمیت دولت‌های متبوع خود را در مورد مشارکت در این جنایت منع کند.

در چند روز اخیر، اعتراضات و تحصن دانشجویان در برخی از دانشگاه‌های کشورهای آمریکایی و اروپایی با برخورد سلبی و حتی بازداشت از سوی پلیس روبه‌رو شد. آه از مدعیان دروغین آزادی بیان! شاید بهتر است بگوییم آزادیِ بیانِ آنچه که تروریست‌های کت و شلوار پوشیده می‌پسندند! گرچه نگرانی آنان دو علت دارد. اول در مقطع زمانی کنونی که با سیاست‌های خصمانه آنان در تعارض است. دوم در بلند مدت که جوانان امروز تبدیل به مسئولین و صاحبان آینده کشور خود شوند، از خود می‌پرسند آیا قرار است مسیر خصمانه فعلی کنار گذاشته شود و آنان به زباله‌دان تاریخ بپیوندند؟!

حال باید گفت آیا وقت آن نرسیده است که شریان‌های حیاتی رژیم جنایتکار صهیونیستی قطع شود؟ آیا هنوز زمان آن نرسیده است که دولت مردان حامی رژیم جعلی اسرائیل شفاف کنند از دلارها و یوروهای کدامین مردم مستضعف، هزینه نسل‌کشی و کودک‌کشی در فلسطین و... تامین می‌شود؟ آیا وجدان عمومی این ملت‌ها به درد نمی‌آید که آن‌ها کار می‌کنند و مالیات می‌دهند و همان مالیات تبدیل به بمب و انفجار و شهید شدن هزاران کودک و زن و غیرنظامیان می شود؟ نقش دانشجویان دردمند را در آگاه‌سازی و همراه‌سازی جامعه جهانی نمی‌توان نادیده گرفت.

کتمان کرامت انسانی و اجرای برده‌داری مدرن جز در بستر پروپاگاندای رسانه‌ای محقق نمی‌شود. جابه‌جایی نظام ارزش گذاری در جوامع مختلف و تزریق فرهنگ مسموم توسط رسانه‌های اقلیتِ سرمایه‌دارِ مستکبر با تصویرسازی غلط و سیاه‌نمایی در مورد هنجارها و ارزش‌ها و حقایق ابزار مشروعیت‌بخشی به بی‌عدالتی است.

ما معتقدیم برای آزادی فلسطین عزیز و احیای ارزش‌های انسانی باید هسته‌های مقاومت در سرتاسر جهان تشکیل شود. هسته‌هایی از جنس علم، اراده، معنویت، ارزش‌های انسانی و مبارز در برابر بی‌عدالتی که موجب تحول و برداشتن قدم‌های جدی در راستای ایجاد نظم جدید در جهان شود. پیشران ایجاد این هسته‌های مقاومت جز جوانان و دانشجویان به عنوان جریان آزاده و نخبگانی نمی‌تواند باشد.

در آخر باید بگوییم ما، جوانان و دانشجویان دیار حافظ و سعدی، به شما افتخار کرده و تمام قد حمایت خود را از هر گونه اقدام شما در راستای تحقق آرمان مقدس فلسطین و تقابل با استکبار جهانی اعلام می‌داریم.

فإنّ حزب‌الله هم الغالبون

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • (عکس) روایت غم‌انگیز رسول خادم از گفتگو با دختر پابرهنه
  • روایت هجرت اجباری ابوالرضا(ع) از مدینه به عراق
  • الگوی مکتب دانشگاهی انقلاب اسلامی را استخراج کردیم
  • کُرسی آینده‌پژوهی یونسکو به قزوین آمد
  • نامه دانشجویان دیار حافظ و سعدی به دانشجویان آمریکایی و اروپایی
  • مریم خمینی نوه امام در خارج از کشور چه کاره است؟
  • روایت سیمین دانشور از دیدار با امام خمینی(ره)
  • سفر به سومین دیار حرم اهل بیت (ع) در ایران -  بخش نخست
  • بیش از ۶ هزار خدمت واکسیناسیون در مجتمع رسول دانشگاه علوم پزشکی ایران
  • کتاب «رازهای زیارت اربعین» روانه بازار نشر شد